جاتون خالی عصر یه باغ دعوت بودیم ...تا مرز خفگی خوردیم :D
درختاش زیاد نبود شاید از هر میوه چهار پنج تا درخت بود ولی پربار ...با گوشی
سخت بود اپلود کردن ... همین یکی رو فعلا اپلود کردم ...متی که انقدر خورد
دیگه دراز کشید زمین :| ابلیمو هم نبود بریزیم تو گلوش :)) سر شب هم بهش
گفتم بیا با پا برو رو کمرم ...قولنج داشتم ...یجور ناجوری رفت رو کمرم که
فک میکنم رگ ب رگ شده ...یه ساعتی هست رو زمین دراز کشیدم :( از ترسش
غیب شده نمیدونم کجاست :|
کامنتای پست قبلم تایید میکنم ...یه کم کمرم خوب شه ...فکر کنم باید کمرم
رو ببرم ارتودنسی :D
چرا میای وبلاگم؟...برچسب : نویسنده : walevorstboy بازدید : 144