439

ساخت وبلاگ

بعد چند ماه رفتم و جیران رو دیدم .. یکی از گلدونا رو هم واسش کادو بردم :D گفتم بخاطر روز عشق و روز

زن واست کادو گرفتم :| انقدر خوشحال شد که خیلی زود باهام آشتی کرد :D واقعا باهام قهر کرده بود ..

می گه ممد خان توام منو فراموش کردی .. بهش گفتم چند بار اومدم در خونت زدم نبودی .. گفتن رفتی

مهمونی .. آمار دقیق که دادم و فهمید واقعا رفتم سراغش حالش خوب شد :D  چقدر این دخترای دهه ی

40 / 50 خوبن :| قهرشون به یه دیقه هم نمیرسه .. دختر منظورم همین جیران بود :D کلا از لفظ دختر

خوشم میاد حتی اگه زن باشه بچه هم داشته باشه بهش بگم دختر :D  به جیران می گم دخترم :| اونم

کیف می کنه ..خیلی خوبه به همه چیم دقت داره .. بهم گفت لاغر شدی ممد جان .. می گم نه چاق شدم

می گه نه لپات یکم کوچولو شده :D می گم زنم بهم نمیرسه دیگه :| همش به خودش میرسه .. هی

می ره کلاس رقص .. ورزش .. آرایشگاه .. فقط فکر خودشه .. خسته از سرکار میام نه چای هست نه

ناهار نه شام .. خودم شام درست می کنم خودم تمیز می کنم :| می گه زن هر چی بخودش برسه

لذتش واسه مرده .. اونم واسه تو داره می ره بخودش میرسه :D همچین پشت زن نداشته ام حرف زدم

هر کی نمی دونست مجردم فکر می کرد چقدر دلم از زنم پره :D کلی سفارش و پیغام هم به زن

نداشتم کرد و گفت بهش بگو به خورد و خوراکت برسه :| سری بعدی قراره لپ در بیارم و برم پیشش :D

 منو لپ لپی دوست داره .. قراره بره موهاش رنگ کنه .. بهش گفتم یه رنگ خوشگل بذار .. دقیقا

نمی دونم چه رنگی بود ولی نشونم داد فکر کنم بهش میاد :D گفتم روسریتم خودم می خرم .. سرت

کنی موهاتم بدی بیرون .. بری دل همرو ببری :D عمدا می گم اون خجالت کشیدنش ببینم خیلی بامزه

میشه :) ولی رنگ بذاره خیلی جیگر میشه :D حالا اینا به کنار .. اومدم خونه دیدم زنم نیست :| کلی

پیغام واسش آورده بودم :D موندم این زن چرا انقدر به من حس خوبی می ده .. دوسش دارم :D

چرا میای وبلاگم؟...
ما را در سایت چرا میای وبلاگم؟ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : walevorstboy بازدید : 127 تاريخ : پنجشنبه 15 اسفند 1398 ساعت: 16:04