تولدم ..

ساخت وبلاگ

یادم نمیاد تا حالا موقع تولدم, آرزو کرده باشم .. حتی وقتایی که واسم تولد میگیرن و می گن تو دلت ارزو

کن و بعد شمعارو فوت کن :| خیلی وقتا میگفتم خب آرزویی ندارم .. ولی تو دلم همیشه به بودن پدر و

مادرم و خواهرم پیشم فکر می کردم .. الانم هیچ وقت آرزو نمی کنم .. ولی امسال برا اولین بار می خوام

امتحان کنم .. شاید اسمش رو نمیشه آرزو گذاشت .. بیشتر شبیه یه هدفه .. یه تصمیم .. مثلا این که

بخوام زن بگیرم :D  بچه دار بشیم .. ولی کی عملی بشه نمی دونم :| البته این بیشتر از خودم آرزوی

مادرمه :D دلش عروس می خواد :| بهش می گم مامان جان بلای جون می خوای ؟؟ عروس واسه چیته :|

می گه بچه تون رو هم می خوام ببینم :| گفتم بله حتما :D دنیارو هم اونقدر خوب می بینه و فکر می کنه

زندگیا الان مثل زندگیای خودشونه .. یکی از پسرای فامیلمون داره ازدواج می کنه ..پس فردا واسش

می رن خواستگاری .. با دوست دختر خودش داره ازدواج می کنه .. هر چی فکر می کنم نمی تونم

خودم قانع کنم این دو تا می تونن باهم دووم بیارن یا نه :| سنشون که کمه هیچی به هیچکدومشون

نمیاد اهل زندگی باشن .. با شناختی که ازشون دارم البته .. شایدم بعد ازدواج عاقل بشن :||

از چند روز پیش بچه ها گیر دادن یه تولد مفصل بگیر دوستامون هم بیاریم و بزن و بکوب و این حرفا ..

ولی اقتصادی فکر کردم دیدم  هر چی هم معمولی بخوام بگیرم  چند تومنی هزینه باید بکنم :| و خرج

بیخوده :| حالا اگه نامزدی چیزی داشتم باز یه چیزی .. من تولد بگیرم بقیه دوست دختراشونو بیارن و

بزنن برقصن که چی :D و منصرف شدم .. خودمونی بهتره .. چند نفری می برمشون دربندی سرخه ای

چیزی و تموم .. دارم جمع می کنم واسه زن و دخترام :D البته با زنم واسه دخترام خرج می کنم :))

 اگه دوست داشتین واسم یه یادگاری بنویسین .. چون می دونم که تولد سال بعد رو دیگه پیشتون

نیستم .. مثلا پیش زنمم :D :| این شتریه که در خونه ی  هر پسر مجردی نشسته :| و ممنون یه

سال هم پیشم بودین :)

شیده با اهنگه رقصیده واسم فرستاده .. آخرش کلی خط و نشون که می خوام تو عروسیت برقصم :|

یهو دلم خواست پیشم باشه بغلش کنم و گازش بگیرم دختره لوس .. هووف :D  ای بابا ..

چرا میای وبلاگم؟...
ما را در سایت چرا میای وبلاگم؟ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : walevorstboy بازدید : 117 تاريخ : شنبه 9 آذر 1398 ساعت: 16:31