406

ساخت وبلاگ

بعد مدتها با بچه ها رفتیم کوه نوردی سمت کلکچال .. ملت ساعت 5 پامیشن می رن کوه و ساعتای 8

میان پایین و دوش و صبونه .. ما ساعت 7 پاشدیم تا بچه هارو جمع کنیم و برداریم ببریم شد 9 :| قرار بود

لباس کوه نوردی بپوشن وقتی اومدن انگار می خوان برن سر قرار :|| هواش خیلی سرد بود .. جون می داد

واسه پیاده روی و بعد صبونه خوردن .. 2 ساعتی پیاده روی کردیم و بعد جاتون خالی چای آتیشی درست

کردیم و صبونه خوردیم .. تا ساعتای 1 اونجا بودم و بعد هم رفتیم دربند .. شیرینی تولدم رو بالاخره ازم

گرفتن و ناهارو به حساب من کوفت کردن :| می گم آقا نمی خوام تولد بگیرم می گن مگه میشه :| باید

تولد بگیری :| ولی خب کادو هم گرفته بودن .. ادکلنام داشت تموم میشد خوب شد گرفتن :D متی هم یه

تی شرت مچاله آورده بود .. هر چی فکر کردم یادم نیومد مال خودم بوده یا نه :| احساس کردم قبلا یه

جایی دیدمش :| ولی خودش می گفت از مغازه سعید واست برداشتم می تونی بری ازش بپرسی :||

حالا خودمم از همونجا خرید زیاد می کنم :| شایدم واقعا خریده نمی دونم :D تا 3 بیرون بودیم و بعد هم

بچه ها رفتن سراغ زیداشون و ما سینگلا هم عین بچه های خوب و مظلوم اومدیم خونه :D کوه ها هم

پر شده از حواشی :| دیگه نمیشه دست بچه هارو گرفت برد کوه :| بداموزی داره :D  متی که همش

داشت جاهای دنج رو علامت گذاری می کرد .. حالا هر کیم ندونه انگار از این عرضه ها داره :|

می گه واسه وقتایی که نامزد کردم .. و باباش نذاشت زود زود برم خونشون :| تو راه بحث یکی از

بچه ها بود که داداشش نامزده و می گفت داداشم نه خونه نامزدش اسایش داره نه خونه خودمون :D

خونه نامزدش که باباش خیلی حساسه و زیاد نمیذاره باهم تنها باشن .. خونه خودشونم که می گفت

از دست مهمون و همسایه و نوه ها و ما آسایش نداره :D بهش گفتم خونه من هست بیان :| صبح که

تا ظهر سرکارم تا 5 هم که بیرون .. بشرطی که خانومش واسم شام درست کنه :D آخه خیلی از

دستپخت زن داداشش تعریف می کنه .. فکر کنم معامله خوبیه .. من خونه در اختیارشون میذارم ..

اونام غذا درست کنن :D  البته اگه وقت کنن .. حالا اگه بابای دختره بفهمه فکر کنم پوستم بکنه :|

حقم داره آدم غیرتی میشه :D  خودمم همینجور بودم  .. شیده شانسی که آورد نامزدش اینجایی نبود

و الا اگه پاشو تو خونمون میذاشت قلم پاشو میشکوندم :|| ولی پدر زن من باید اختیار تام بهم بده

که راحت برم خونشون و بیام :D درکمم کنه تنهام خب ..شبا یا من بمونم اونجا یا اون بمونه اینجا :D

چرا میای وبلاگم؟...
ما را در سایت چرا میای وبلاگم؟ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : walevorstboy بازدید : 117 تاريخ : شنبه 9 آذر 1398 ساعت: 16:31