499

ساخت وبلاگ
سرظهر دختر عمم زنگ زد به گلایه و دعوا که کجایی نیستی و چرا نمیای اینور ...یکی دوبار دعوتم کرده

نتونستم برم خونشون ...منطقشون خیلی ترافیک میشه حوصلم نمیشه برم :D می گه نه زن داری نه بچه

خودتی و خودت ...پاشو بیا دیگه ...یه روز بیا اینجا یه روز خونه اون عمو یه روز خونه پسرعمو پسرعمه تا

هفته هات پر بشه :| می گه تنها می ری خونه چکار ...شام هم درست نمی کنی گشنه می خوابی :D

هر چی می گم شام واسم میان میپزن باور نمی کنه :| از کی تا حالا منو انقدر مثبت شناختن نمی دونم :D

بهش گفتم عصر میام یه سر بهتون میزنم...یکی دو ساعتی رفتم پیش بچه ها و بعد رفتم خونشون ...

یه دختر دارن کلاس چهارم ...تا رسیدم مشقاشو آورد گفت عموجون مشقامو بگو :| :D تو این چند سال

اولین بار بود کتاب ابتدایی هارو نگاه می کردم ...چقدر با زمان ما فرق کرده :| خیلی پیچیده شده

درساشون و موضوهاشون ... مثلا می خوان نظام قدیم 40 سال قبل رو بیارن دوباره :| مامان و باباش

حرف میزدن می گفتن بیشتر درساشون خودشونم می مونن یاد بدن ...خلاصه یه کم نگاه کردم  و هر

جوری که فکر کردم توضیح بدم این متوجه بشه نشد :D یعنی یادم نمیاد تو این ده سال من به بچه ای

درس و مشقشو گفته باشم یا یاد داده باشم :D دید یاد نمی گیره و منم خوب توضیح نمی دم گفت

عمو تو اینترنت میزنی جوابش بیاد؟؟ :|| :)) گفتم اینترنت؟؟گفت اره مامانم هم خیلی وقتا که بلد نیس

از اینترنت میزنه میاد می نویسم و می برم :D  تو گوشیم زدم دیدم اره تو اینترنت جواباش هس :|

حالا جالبیش این بود اینترنت و این که چی بزنم و کدوم صفحه برم و بهتر از من بلد بود :))

به همین شیکی درسشو یاد دادم و مشقاشو نوشت و تموم شد :D

داشتم فکر می کردم من هیچ وقت حوصله این که به بچه م درس یاد بدم و ندارم و نخواهم داشت :D

زحمتشو باید مامانشون بکشه :| من فقط مسئولم که بغلشون کنم گازشون بگیرم و تو صورتش شکلک

در بیارم :D بچه بودم مشقامو بیشترشو شیده می نوشت ... مشقای دختر همسایه رو هم من می نوشتم :|

یادش بخیر ...معلم بازی هم زیاد کردم :D مخصوصا وقتی یاد نمی گرفت و با خط کش میزدم تو سرش

 و دستش :| :D  تو مدرسه هم که می رفتم خودم با خط کش از معلم کتک می خوردم :|

اونقدر شیطون بودم که تو کلاس گوش به درس نمی دادم ولی هیچ سالی نیفتادم و همه درسهام

قبول میشدم :D جز انضباطم که با تبصره قبول میشدم :)) :| انضیاطم اونقدر بد میشد واسه راهنمایی

یه مدرسه قبولم نکرد ثبت نامم کنه :| با کلی اشنا و فلان ثبت نامم کردن :D بچگیم شر و شیطون بودم

الان بادم خیلی خالی شده ...به جاش کرمام فعال شدن :D

چرا میای وبلاگم؟...
ما را در سایت چرا میای وبلاگم؟ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : walevorstboy بازدید : 152 تاريخ : چهارشنبه 11 ارديبهشت 1398 ساعت: 22:20