503

ساخت وبلاگ
من تو بعضی شرایط می مونم چطوری یکی رو دلداری بدم :| یه ضعف خیلی بزرگه شاید...مخصوصا وقتی

طرف مقابلت ازت انتظار داره که بهش امید بدی ...ولی کلا از امیدالکی دادن هم خوشم نمیاد :D

واسه همین وقتی کسی پیشم درد دل کنه سعی می کنم چیزی که واقعیته رو بهش بگم و این بیشتر

داغونشون می کنه :| می خوام بگم تقریبا یه عده از ادما خوششون میاد الکی بهشون امیدواری بدی ...

هر چند خودشونم می دونن اون چیزی که می خوان شدنی نیس...ولی یه جور انتظار بیهوده کشیدن رو

دوست دارن ...دیروز و دیشب عروسی یکی عشق قدیم رفیقم بود ...خیلی زور زد که دختره باهاش

بمونه ولی نموند... شرایطشو نداش حالا یا هر چی که راست و درستشو فقط خودش می دونه ...

خلاصه رفت ...2 سال گذشت از اون زمان ...دختره پارسال عقد کرده بود و دیروز عروسی گرفت ...

تجربه عشق و علاقه به اون شدت تا حالا نداشتم بدونم تو این شرایط ادما چیکار می کنن و چطوری

با خودشون کنار میان ...ولی فکر می کنم سخته ...مخصوصا اگه این دوست داشتنه واقعی باشه ...

بعضی وقتا امید الکی کار دست ادم می ده ...خیلیا می گن تو دردو دلی که یکی باهات می کنه طرفو

نابود نکن بهش امید بده انگیزه بده :| مثلا بیام بگم نگران نباش دختره شوهر کرده که کرده ...دوستت

داره و بازم برمی گرده سمتت؟؟ :| کدوم دختری اینکارو می کنه :| گیرم هم اینکارو کرد ...کدوم پسری

قبول می کنه دختری که رفت شوهر کرد طلاق گرفت باز بره سمتش :| شایدم هستن می رن

نمی دونم :| من که اینکارو نمی کنم :D هر وقت با این رفیقم حرف میزدم می گفتم دختره رفت دیگه

نمیاد فراموشش کن :| بهش برمی خورد ...اخرشم به حرف من رسید و از خیلیا شاکی بود که بهش

امید الکی دادن و منتظر موند ...از بعد از ظهر با این رفیقم بودم ...نمی دونم چقدر حرفام داغونش کرد

ولی پیشم بود و گذاشتم هر چقدر دلش می خواد گریه کنه و حرف بزنه ... اخر حرفامون برگشته

می گه اون دنیا منتظرش میشم :| اون دنیا که به هم میرسیم مگه نه ؟؟ :| گفتم نه :||

می گه تو ادمو به مرز جنون میرسونی محض دلخوشی هم که شده بگو اره :| از همین چیزای عشق و

عاشقی بدم میاد ...ازدواج عاشقانه رو دوست ندارم :| آخرشم مجنون از دنیا می رم :))

یه ادم واقعا عاشق هم ندیدم ازش بپرسم ببینم عشق خوبه یا نه؟؟ به هم رسیدن یا نه؟؟اگه رسیدن

عشقشون پایدار بوده یا نه...چند مورد عاشق فقط دیدم که سال بعد ازدواجشون طلاق گرفتن :|

اونقدر هم عاشق بودن که یکیشون موقع طلاق هم جشن طلاق گرفت خیلی عاشقانه بودن اینا :| :D

استدلالشونم این بود که ما همیشه عاشق هم می مونیم اگر جدا هم بشیم :| خوشبختانه جزو رفیقام

نبودن و جزو اشناها بودن اینا که سالی یه بارم  به زور ببینمشون و الا میزدم می کشتمشون :| که

اون دنیا به هم برسن :| :D اینا هم اعتقادشون این بود اون دنیا مال همن :|| حالا این دنیا عشقتون

نکه دارین تموم نشه اون دنیا پیش کش :))

دوست داشتن بهتره همیشه گفتم ...عشق فقط مادر خواهر و فرزند :D

چرا میای وبلاگم؟...
ما را در سایت چرا میای وبلاگم؟ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : walevorstboy بازدید : 146 تاريخ : چهارشنبه 11 ارديبهشت 1398 ساعت: 22:20