505

ساخت وبلاگ
امروز واسه اولین بار دعوای دخترارو رو از نزدیک دیدم :| یه چند بار کلیپشو قبلا تو اینستا دیده بودم و فکر

می کردم ساختگین و یه جور شرط بندین ...ولی اینی که دیدم واقعی بود :| :D  واسم جالب بود چرا اکثر

دعوای دخترا هم سر پسره :| مگه الان دختر نامزد کنه باز می تونه مدرسه بره؟؟ قبلا فکر کنم دختر نامزد

میشد تو مدرسه قبول نمی کردنش :D حالا می گن پسرا تا دختر می بینن شاخ میشن ...دخترا هم همین

مدلی شدن ...تا پسر می بینن یهو خروس جنگی میشن :D تو بوستان نشسته بودیم دختر مدرسه ایا

داشتن رد میشدن ...یهو دیدیم ریختن روهم و مشت و لگدو مو کشیدنا شروع شد :| فقط همینو فهمیدیم

که دختر نامزده به یکی از دخترا گفت تو به نامزد من چشم داری :|| دلم می خواست نامزد این دختره رو

ببینم بدونم چند سالشه و رو چه حسابی با این بچه ازدواج کرده :| یه کم موهای همو کشیدن و رفتن :|

بعد بوستان هم رفتیم یکی از بچه ها واسه آشتی کنونشون کادو واس دختره بگیره :| بهش می گم

زیاد قهر می کنین هر بار کادو می خری؟؟می گه نه واسه قهرایی که 3/4 روزه باشه فقط :D

اومدنی خونه رفتم به پیرزن همسایه هم سر زدم ... خیلی در زدم دیر درو باز کرد فکر کردم اتفاقی

واسش افتاده ...همسایش گفت خونس ولی درو باز نمی کرد ...بعد ده دقیقه دیدم درو باز کرد ...

رفته بود دست به اب :| خونش تمیز شده بود فکر کنم باز خواهر زادش اومده بود... این سری تا منو دید

گفت ممد چرا زن نمی گیری :| زن بگیر زنتم با خودت بیار :D موندم این بلا فراموشی داره یا منو سرکار

گذاشته :| یه بار می گه ممد زنت چرا نیاوردی ...یه بار می گه بچه هات  کو :| این بار می گه چرا زن

نمی گیری :| بهش گفتم زن دارم دیگه یادت رفته؟؟ می گه نه زن رسمی شناسنامه ایت :||

می گم رسمیه دیگه بچه هم داریم یادت نیس؟؟ می گه بچه خودت و زنت می گم ...نه از این بچه های

باد آورده :| از دست دختر پسرا در می ره :|| رسما نابودم کرد :D دیدم قضیه داره حیثیتی میشه گفتم

زنم می گیرم :| می گه کی؟؟ می گم چند روز دیگه :| می گه ممد سرکارم گذاشتی؟؟ :| می گم ننه توام

گیرم اوردی؟؟ می گه اره :| :| :| می گم واقعا سرکارم گذاشتی؟؟ غش غش می خنده می گه

اره :|| می گم من کیم؟؟ می گه ممدی :| می گم اسم خودم چیه؟؟ یه خورده فکر کرد می گه

محسن بودی؟؟ می گم پس چرا می گی ممد ؟؟ :| می گه ممد بهت میاد :| باز غش غش می خنده :|

من به این چی بگم ؟؟ :| اخرم می گه مادر از دستم ناراحت نشی باهات شوخی می کنم :D

حالا اسم مادرم و بابام بهش گفتم یادش اومده و ازشون حرف میزد :| ولی نمی دونم چرا اسم منو

یادش نمی مونه ... میگه همش ازت به نسرین می گم ...دخترش ....اون بیچاره هم نمی دونه ممد

کیه :| تو محل ممد نداریم ...هی فکر می کنه درو رو یه ادم غریبه باز می کنه :)) به مادرشم هی

سفارش که دیگه درو روش باز نکن :| حقم داره الان می گه مادرم درو رو یه ادم غریبه باز می کنه...

می گه بهش می گم نه ممد پسر خوبیه :D به بار باید به دخترش بگم ممد منم :| منو میشناسن ...

ولی ممد که می گه نمی دونن منظورش با منه :D

چرا میای وبلاگم؟...
ما را در سایت چرا میای وبلاگم؟ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : walevorstboy بازدید : 143 تاريخ : چهارشنبه 11 ارديبهشت 1398 ساعت: 22:20